یک شب در حرم حضرت امام رضا علیه السلام در معیت حضرت استاد مصباح یزدی بودم که جوانی به ایشان مراجعه نمود و بیان داشت که مرا حلال کنید و ببخشید زیرا در مواقع گوناگونی در نزد دوستانم به غیبت شما پرداخته ام.
من در این لحظه انتظار داشتم که آیت الله مصباح به اون جوون بگه که بخشیدم و با روی خوش قضیه رو تموم کنه که به قول خودمون اون جوون هم جذب بشه و از این رفتاد استاد شادمان. اما بر خلاف این انتظار دیدم که در چهره استاد ناراحتی بسیاری نمایان شد، به شکلی که همه اطرافیان متوجه این ناراحتی شدند. استاد خطاب به اون جوون گفتند که من حلال میکنم و میبخشم اما شما چرا گناه میکنید؟! غیبت حرام است و چه بخواهی و چه نخواهی اثر خودش را میگذارد، حتی با بخشیدن من باز شما مرتکب گناه غیبت شدهاید.
در آخر استاد برای آن جوان دعا فرمودند و با لبخند ایشان را بدرقه نمودند اما ...
نکته جالب برای من در این ماجرا این بود که استاد با این عملشون یه درس عملی دادن و همانطور که همیشه در جلسات خود مسائل اخلاقی را بیان میکنند اینجا هم اخلاق عملی رو نشون آن جوون دادند و نشون دادند که گناه هر چند در نگاه ما کوچیک باشه اما در حقیقت از آنجا که در مقابل خدای بزرگ اتفاق افتاده بزرگ و سنگین حساب میشه و اینکه ما هیچ وقت به امید توبه به دام گناه نیوفتیم چون در هر حال گناه اثر تخریبی خودش رو بر جا میذاره.
طبقه بندی: مصباح یزدی، غیبت، اخلاق عملی، درس اخلاق